Samstag, 20. Januar 2018

اولین سکسم با داداشم

اولین سکسم با داداشم

من الان20 سالمه.اولین سکسم وبا داداشم تجربه کردم.4سال پیش بود. اون موقع من 16سالم بود و داداش شهرامم 22. چون من از اول خیلیییی ترسو وخرافاتی بودم و مادر وپدرم هم گه گاهی شیفت شب بودن . تصمیم گرفتن اتاق منو داداش یجا باشه.

همه چی معمولی بود تا اینکه یبار نصف شب از خواب پاشدم.مانیتور روشن بود خوب که دقت کردم دیدم داداشم داره فیلم سکسی میبینه.منم زیاد چشم و گوش بسته نبودم و همه چی و میدونستم.یکم که گذشت دیدم داداشم داره کیرشو میماله.البته کامل معلوم نبود وفقط سیاهی دیده میشد بیشتر.بعد از کمی که شهرام ارضا شدرفت بخوابه.منم اوج حشرم گرفته بود اون صحنه هارو هی یاداوری میکردم تا دیدم داداش خوابش برد.دستمو بردم زیر شورتو خودم و مالوندم تا ارضاشم.چند هفته ای به این ترتیب گذشت.یشب که مث همیشه منتظر بودم شهرام کارش تموم شه و بخوابه خوابم برده بود.یهو حس کردم کسی کنارمه چشامو بسرعت وا کردم(چونکه بسیارم خرافاتی بودم حسابی وحشت کرده بودم)دیدم شهرام.با صدایی خواب آلود و لرزان گفتم چیه داداشی؟ گفت خوابت برده بود.گفتم خو نصف شبه نباید میخوابیدم؟گفت آخه دلم نیومد آبجی خوشگلم قبل اینکه خودشو ارضا کنه بخوابه. شوکه شدم.قلبم انگار داشت از قفسه سینم میزد بیرون.گفتم چی میگی شهرام.مرگ شیرین که دستشو گذاشت جلو دهنم.گفت فک کردی شبا صدا شاب شابت میذاره من بخوابم.کلا یخ کردم.بهم نزدیک شد.لباشو گذاشت رو لبام.اول خودمو کشیدم عقب.اصلا تا حالا به این فک نکرده بودم با شهرام رابطه داشته باشم.اما دوباره خودشو بم نزدیک کرد.گرمیه نفسش رو صورتم حشریم میکرد.خودموبش نزدیک کردم.یه چند مین فقط لب میرفتیم.دستشو برد زیر سوتینم.واااااای چه داغ بود.آروم زیر گوشم گفت جووون می می آبجیم چه نرمه.خجالت کشیدم اما شهرام با مهربونی آروم بوسم کرد.پیرهن و سوتینمو داد بالا و سینه هامو میخورد.اه اه ه ه ه. دستشو برد رو کوسم.بی اختیار دراز کشیده بودم.داشتم دیوونه میشدم.اومد بالا.دوباره اومد سمت گوشم و گفت:شیرین؟سرمو به علامت چیه تکون دادم.گفت:میخوای زن داداشی بشی؟یه لحظه مث خنگا فقط نگاش میکردم.شهرام با اینکه چندان هیکلی نبود اما چهره زیبایی داشت.یهویی گفتم آرررررره.گفت جونننن زنممممممممی.شلوارو شورتمو کشید پایین.پاهامووا کرد و با دستش کوسمو ناز میکرد.بعد زبون داغشو میکشید وسطس.صدام بلند شده بود و تو خونه هیشکی جز منو شهرام نبود.انگار واقعا زن و شوهریم و خونه ماله ما بود.شلوار خودشو کشید پایین.کیر سیخ شدش روبروم بود خیلی دراز و کلفت نبود اما دوسداشتیییییی بود.خواستم بلند شم که واسش لیسش بزنم نذاشت.گفت:نه.نمیخوام لبای عشقم بخوره به این. خلاصه.گفت حاضری دیگه؟منم بدون فکر گفتم آره.کیرشو گذاشت دم سوراخ کوسمو آروم کردش تو.جیغم رفت هوا.لباشو گذاشت رو لبامو آروم بوسیدم.وقتی بیرون کشید.دور و ور کوسم و کیرش خونی بود.گفت جووووووووووووون دیدی شیرینی زنم شدیا.اون شب 2بارهر دومون ارضا شدیم.آبشو هر دو بار ریخت تو.گفت حالا بخواب صب مدرست دیر میشه.شب خیلی خوبی بود صب که پاشدم دیدم نیس.رفتم طرف آشپزخونه دیدم با مامان سر میزه.نگام کرد اولش کلیییییی خجالت کشیدم.اما اون یه چشمک زدو گفت.بدو صبونه خودم امرو میرسونمت.بعد سوار ماشین شدیم و رفتیم .جلو داروخونه نگه داشت.رفت تو و بعد رفت یه خواروبار فروشی و برگشت.گفت بیا همسر نازم.این قرصارو هر 6ساعت یبار بخور.کلی هم برام پاستیل و خوراکی خریده بود. الان شهرام درسش تموم شده و به بهانه این که من میخوام برم خارج درس بخونم داریم میریم از ایران.وواقعا هم همو دوس داریم و یجورایی عاشق هم شدیم.
نوشته: شیرین

کس تنگ من در گروپ سکس

ﮐﺲ ﺗﻨﮓ ﻣﻦ ﺩﺭ ﮔﺮﻭﭖ ﺳﮑﺲ

ﻣﻦ ﺭﻫﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮔﺮﻭﭖ ﺳﮑﺴﻢ ﺭﻭ ﻗﺒﻠﻦ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻨﻢ ﯾﻪ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﮐﻪ ﺳﻌﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﭘﯿﺰﻭﺩ ﺍﭘﯿﺰﻭﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺯﻭﺩ ﺭﻓﺘﻢ ﺳﺮ ﺍﺻﻞ ﻣﻄﻠﺐ ... ﺗﺎﭖ ﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭﮎ ﺗﻨﻢ ﺑﻮﺩ ﺷﻠﻮﺍﺭﮐﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺗﻨﮓ ﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮐﺲ ﻗﻠﻨﺒﻢ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﻡ ﺗﺎ ﻧﺼﻔﻪ ﺍﺯ ﯾﻘﻪ ﯼ ﺗﺎﭘﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻃﺒﻖ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺳﻮﺗﯿﻦ ﻧﺒﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ . ﺻﺪﺍﯼ ﺯﻧﮓ ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﻭﺍﺣﺪ ﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﻧﺮﮔﺲ ﺭﻭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ . ﻧﺮﮔﺶ ﯾﻪ ﺗﺎﭖ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﺎ ﺷﻮﺭﺕ ﺗﻨﺶ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﭘﺮﯾﺪ ﺗﻮ ﺑﻐﻞ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻟﺒﺎﺷﻮ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﻣﻨﻮ ﻣﺎﭺ ﮐﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺗﻮ ﭼﻄﻮﺭﯼ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺮﺳﯽ ﮔﻔﺖ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﻧﻤﯿﺎﺩ؟ ﻫﻤﯿﻨﮑﻪ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﮕﻢ ﺗﻮ ﺭﺍﻫﻪ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻥ ﺩﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﺑﻮﺩ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﻭ ﺑﻐﻠﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯﻡ ﯾﻪ ﻟﺐ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﮔﺮﻓﺖ ﻋﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﻭﻝ ﮐﻨﯿﺪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﻭ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﺑﺎ ﻧﺮﮔﺲ ﺭﻭﺑﻮﺳﯽ ﮐﺮﺩ ﻫﻤﮕﯽ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ . ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﯼ ﻫﻤﯿﺸﮕﯿﻤﻮﻥ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻝ ﻧﺒﻮﺩ ﺩﻭﺭ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﺪﯾﻢ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺑﺮﺍﻣﻮﻥ ﻋﺎﺩﯼ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﯾﻪ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﺕ ﻣﺸﺮﻭﺏ ﺯﺩﯾﻢ ﻭ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﮐﻪ ﮔﺮﻡ ﺷﺪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﺪﯾﻢ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﻣﻮ ﻣﯿﻤﺎﻟﯿﺪ ﻭ ﻟﺒﺎﻡ ﻭ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻧﺮﮔﺲ ﻫﻢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﮔﻔﺖ ﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﯾﺪ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﯾﺎ ﻣﺎ ﻋﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﺑﺎﺑﺎ ﻫﻤﯿﻨﺠﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﮔﻔﺖ.تگ را بنویس و بیاhrrtt نرود ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺍﻻﻥ ﻋﻠﯽ ﮔﻔﺖ ﭘﺲ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﯾﺪ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻣﺎ ﻣﯿﺨﻮﺍﯾﻢ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ . ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﻟﺨﺘﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺭﻭﻣﻢ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﮑﯿﺪﻥ ﻭ ﻟﯿﺴﯿﺪﻥ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎﻡ ﺑﺎ ﻻﻟﻪ ﯼ ﮔﻮﺷﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺗﺤﺮﯾﮑﻢ ﮐﺮﺩ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ . ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﺳﻤﺖ ﮐﯿﺮﺷﻮ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﺵ ﺳﺎﮎ ﺯﺩﻥ ﺗﺨﻤﺎﺷﻮ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺩﻧﺪﻭﻧﻤﻮ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ ﺭﻭ ﮐﯿﺮﺵ ﻭ ﺁﺧﺶ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﻫﻮﺍ ﻭ ﻣﻮﻫﺎﻣﻮ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﺯﺑﻮﻧﻢ ﻭ ﺭﻭ ﻧﻮﮎ ﮐﯿﺮﺵ ﻣﯿﭽﺮﺧﻮﻧﺪﻡ ﻭ ﻣﯿﻠﺮﺯﯾﺪ ﺑﻠﻨﺪﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ 69 ﺷﺪﯾﻢ ﺳﺮﺷﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﮐﺴﻢ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻟﯿﺴﯿﺪﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺸﻮ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺗﻮ ﻭ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻩ ﻭ ﻧﺎﻟﻢ ﺭﻭ ﻫﻮﺍ ﺑﻮﺩ ﯾﻪ ﮐﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﺵ ﮐﺴﻤﻮ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺍﺩ ﮐﯿﺮﺷﻮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﮐﺴﻢ ﻭ ﺁﺭﻭﻡ ﺁﺭﻭﻡ ﻓﺮﻭ ﮐﺮﺩ ﺗﻮ ﺁﺥ ﻭ ﺍﻭﺧﻢ ﻫﻮﺍ ﺑﻮﺩ ﺩﺭﺩﻡ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﯾﻪ ﭼﻨﺪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﮐﯿﺮﺷﻮ ﺗﻮ ﮐﺴﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺗﻠﻨﺒﻪ ﺯﺩﻥ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺷﯽ ﺟﯿﻎ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ ﻋﻠﯽ ﻭ ﻧﺮﮔﺲ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻋﻠﯽ ﻧﺮﮔﺲ ﻭ ﺧﻮﺍﺑﻮﻧﺪ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﺭﻭﯼ ﺗﺨﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺗﻠﻨﺒﻪ ﺯﺩﻥ ﺗﻮ ﮐﺲ ﻧﺮﮔﺲ ﺻﻮﺭﺗﺎﻣﻮﻧﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺳﻤﺖ ﻫﻢ ﻭ ﻫﻤﻮﻧﻄﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮔﺎﯾﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﺪﯾﻢ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻟﺐ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﻭ ﻋﻠﯽ ﻫﻢ ﺗﻮ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﺯ ﻫﻢ ﻟﺐ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻦ ﺁﺏ ﮐﺴﻢ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﻠﭗ ﻭ ﺷﻠﻮﭖ ﺻﺪﺍ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺩﯾﺪﻥ ﺻﺤﻨﻪ ﯼ ﻟﺐ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻋﻠﯽ ﻭ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺗﺤﺮﯾﮑﻢ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﮐﯿﺮﺷﻮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮐﺴﻢ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺳﻤﺖ ﻧﺮﮔﺲ ﻋﻠﯽ ﻫﻢ ﺍﻭﻣﺪ ﺳﻤﺖ ﻣﻦ ﻭ ﺑﻠﻨﺪﻡ ﮐﺮﺩ ﺧﻤﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﮐﺮﺩ ﺗﻮ ﮐﻮﻧﻢ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﻫﻢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﻮﻥ ﻧﺮﮔﺲ ﺑﻮﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﺁﺏ ﺍﺭﺳﻄﻮ ﮐﻪ ﺷﺪ ﺩﻭ ﺑﺎﺭﻩ ﺟﺎﺷﻮ ﺑﺎ ﻋﻠﯽ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻠﻨﺒﻪ ﺗﻮ ﮐﺴﻢ ﺯﺩ ﻭ ﮐﯿﺮﺷﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺁﺁﺁﻩ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪ ﮐﺮﺩ ﺗﻮ ﺩﻫﻨﻢ ﺗﺎ ﻗﻄﺮﻩ ﯼ ﺁﺧﺮ ﺁﺑﺸﻮ ﺧﻮﺭﺩﻡ ﻫﻤﻮﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻧﺮﮔﺴﻢ ﺯﯾﺮ ﻋﻠﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﻟﺮﺯﯾﺪﻥ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﺪ ﻋﻠﯽ ﺍﻭﻣﺪ ﺳﻤﺘﻢ ﻣﻨﻮ ﻭﺍﯾﺴﻮﻧﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺍﺩﻥ ﮐﯿﺮﺵ ﺭﻭﯼ ﮐﺴﻢ ﮐﻪ ﺳﺮﭘﺎﯾﯽ ﻣﻨﻮ ﺑﮑﻨﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺭﺩ ﻭ ﺷﻬﻮﺕ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﺩﻡ ﺗﺎ ﮐﯿﺮﺵ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﺑﺎ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻠﻨﺒﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺍﺭﺿﺎ ﺷﺪﯾﻢ ﮐﯿﺮﺷﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﺁﺑﺸﻮ ﭘﺎﺷﯿﺪ ﺭﻭ ﺷﮑﻤﻢ ﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺮﭘﺎ ﺑﻮﺩﻡ ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﻨﯽ ﺭﻭﯼ ﺑﺪﻧﻢ ﺳﺮ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻥ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﮐﺴﻢ ...

پایان
نویسنده:EROOR

پستون مادر زن

پستون مادرزن

1390/11/3

سلام.خیلی عاشق پستونها و کون مادرزنم هستم. یه روز رفته بودیم خونشون بچه ها طبقه بالا بودن منم داشتم تلویزیون نگاه می کردم . دیدم از مادر زنم خبری نیست و لی صدای شرشر آب میو مد رفتم طرف حموم دیدم کسی هست از سوراخ قفل نگاه کردم وای مادرزنم لخت بدون شورت و کرست داشت خودشو می شست.کیرم راست شد جدی میگم یه بدن سفید و تپل خواست مبرم تو یه کون مشتی ازش بکنم ترسیدم حسابی دید زدم و ترسیدم بچه ها بیان پایین سریع رفتم سر جام. اون شب گذشت یه روز دیگه بازنم رفتن لباس خریدن منم یه فکری به سرم زد به زنم فتم به مادرت بگو لباسشو بپوشه ببینیم و رفتم دوربین گوشیو روشن کردم جاساز کردم تو اتاق خواب وقتی مادرزنم رفت لباسشو بپوشه فیلمشو گرفتم وای چه بدن سفیدی بود.

بالاخره یه روز دلمو زدم به دریا یواش یواش یسر حرفای سکسی رو باهاش بازکردم.بهش میگفتم هیکل خوشگلی داری اندامت مانکنی و خیلی چزیای دیگه اونم هی میگفت چشاتون قشنگ می بینه. یبار با ماشین تنها میرفتیم میوه بخریم تو ماشین بهش گفتم اگه یه چیزی بگم ناراحت نمیشی اونم گفت نه بگو عزیزم. منم بی مقدم گفتم میخام برای یه دفعه که شده سینه هاتونو بگیرم تودستام یه دفعه جاخورد و گفت این چه حرفیه منم گفتم قول دادی ناراحت نشی. اونم گفت اخه بی مقدمه گفتی منم گفتم مقدمشو قبلا دیده بودم. گفت یعنی چی گفتم یبار تو حموم لخت دیدمت یبار هم لباس میپوشیدی به همین دلیل عاشق پستوناتون شدم. اونم گفت اگه خیلی مایلی یبار کسی نبود خونه میزنگم بیای بگیری تو دستات ولی فقط در همین حد و منم گفتم باشه. 4روز گذشت یه دفعه موبایلم زنگ خورد دیدم شماره خونشونه سریع جواب دادم دیدم خودشه گفت تا2 ساعت دیگه منم تنهام میتونی بیای منم گفتم درو واکن دارم میام.سریع با ماشینم رفتم .زنگ زدم درو واکرد رفتم تو وای یه لباس نازک کوتاه که نافش زده بود بیرون و کرستش هم ازیر لباسش پیدا بود . یه لیوان آب خوردم و رفتم بغلش کردم و لی اول گفت فقط سینه هامو میگیری تو دستات و دیگه هیچکاری نمی کنی. گفتم باشه رفتم از پشت سینه هاشو گرفتم تو دشستامو شروع کردم مالیدن . 5 دقیق گذشت گفت بسه دیگه کافیه گفتم یذره دیگه باشه اونم با اکراه گفت زود تمومش کن منم یخورده سفتر مالیدم دیدم چشاشو بسته یواش یواش چرخیدم به سمت جلو و سینه هاشو از زیر لباس درآوردم دیگه چیزی نگفت که منم لبامو گذاشتم رو نوک ممه هاش و شروع کردم به خوردن. دیدم داره کونشو میماله به کیرم بهش گفتم میخای باسن برات بمالم با شونه هاش جواب داد نمیدونم. منم یواش دستمو انداختم زیر لبه شورتش و یواش با شلوارش کشیدم پایین.دیگه پستوناشو نمیمالیدم رفتم یکراست سراغ کونو کوسش. خوابوندمش رو کاناپه و لاپاشو میخوردم وای چه کوس تپل و گوشتی داشت. گفتم کیرم تو کوس خودتو دو تا دخترات. که هردوشونو کردم حسابی خوردمش یه دفعه گفت بکن دیگه گفتم باشه جنده خانم منم نامردی نکردم یه کس سیر ازش کردم دادمیزید و میگفت جون چه کیری داری باید اون کونی که تو حموم دیدی رو هم بکنی گفتم من فقط به خاطر همون کونت اومدم اینجا. خلاصه حسابی کردمش نشستم رو باسنش از پشت و کیرو دادم تو کونش.اخرشم آب منیمو ریختم لای چاک کونش. ازون موقع به بعد بیشتر لباسهای یقه باز می پوشه چون میدونه من عاشق پستوناش هستم.

نویسنده: EROOR

سکس با شهین زن شوهر داد

سکس با شهین زن شوهردار

سلام به بچه ها من آرمین 26ساله از تهران که عاشق یه زن متاهل شده بودم که اسمش شهین بود شهین یه زن 32 ساله ی متاهل و سه تا بچه داشت ولی خیلی به خودش میرسید همه ی هم محلی ها تو کفش بودن این شهین خانم ما شوهر وانت بار داشت و همیشه بار میبرد و یه پسر داشتن بنام میلاد که 15 سالش بود خلاصه یه روز تو یه چت بودم که دیدم این اقا میلاد پسر شهین خانمم اونجاس رفتم بهش پیام دادم با یه شماره ی مجازی که حواب داد احوال پرسی کردیم بهش گفتم عکس خودتو خاله رو برام بفرست تا برات آلبوم درست کنم اهنگ بزارم روش و شماره شهین خاله رو بده سیو کنم میلاد ازم پرسید تو کی هستید منم گفتم ندا هستم دختر دایت اونم گفت باشه الان میفرستم بعد دو دقیقه دیدم همش شماره مامانش که شهین خانم باشه رو فرستاده هم عکسای خوشگلشو که از آقا میلاد تشکر کردم و چن روزی با اون عکسا جق زدم اخه شهین بدون روسری و ممه های نازش عکس اتداخته بود و منم اون عکسارو تو گوشیم از طریق پسرش گرفته بودم خیلی خوشحال بودم خلاصه چن روز بعدش تصمیم گرفتم با همون شماره ی مجازی به شهین خانم پیام بدم و با استرس بهش پیام دادم که بعد چن دقیقه جواب داد شما منم گفتم یه دوست که گفت دوست اسم نداره گفتم فرض کن یه بنده خدا که گفت الان بلاک میکنم گفتم ن نکن بهت میگم گفت بگو گفتم فرض کن یه عاشق گفت چه غلطا گفتم عه بد حرف نزن گفت خب بگو تا فحشت ندادم گفتم بنظرت کی میتونم باشم گفت نمیدونم گقتم بنظرت کی بیشتر بهت نگاه میکنه یهو گفت مجید تویی گفتم اره گفت برا چی پیام میدی گفتم چون دوستت دارم شهین فکر کرده بود من پسر همسایشون هستم گفت ن دیگه پیام نده گفتم من اخه عاشقتم گفت من متاهلم گفتم عیب نداره فقط مال منم باش هر از گتهی بهت پیام بدم که قبول نمیکرد چن روز باهم چت کردیم ولی او همچنان فکر میکرد من مجید هستم یه روز بهش گفتم یه چیز بگم ناراحت نمیشی گفت نه نمیشم گفتم من مجید نیستم بیچاره خودمم احساس کردم که داغون شد یهو گفت قسم بخور براش قسم خوردم گفت پس چرا گفتی مجیدی منم گفت تو گفتی مجیدی منم گفتم اره تا باهات زیاد بهم گفتم محید و دوسداری گفت ن ولی زیاد بهم نگاه میکنه هی اصرار میکرد که خودمو بهش معرفی کنم یه دوز قرار گذاشتم حضوری برم کوچشون ببینمش اونم قبول کرد و منم یه روز رفتم منو که دید اصلا باور نمیکرد گفت اخه آرمین تو چرا اصلا ازت انتظار نداشتم ولی دیگه بهم پیام نده منم گفتم اذیت نکن فقط تلفنی یا تو چت دوست باشیم اونم همش نه میگفت تا اینکه گفتم من میتونم خیلی کارا برا پسرت بکنم خیلی چیزا بهش آموزش بدم چون من ورزشکار بودم اونم رو پسرش خیلی حساسه گفت خواهش میکنم پسر منم هر روز ببر باشگاه بهش کشتی یاد بده منم قبول کردم یه روز بهش گفتم بزار بیام بوست کنم از حسرت در بیام که قبول که برم تو راهروی خونشون بوس کنم بعد زود برم بیرون منم قبول کردم رفتم خونشون زنگو زدم پسرشم خونه نبود رفتم تو خونشون فوری بغلش کردم انقد بوسش کردم هی میگفت برو توروخدا بسه منم فقط میخوردمش بوسش میکردم یهو رفت تو اتاق که از دستم فرار کنه منم رفتم تو اتاق گرفتمش بغلم گفتم بزار یه ذره خوش باشیم همش میگفت برو الان کسی میاد منم میمالیدم ممه هاشو تا اروم شد منم دسات کردم سوتینش ممه هاشو در آوردم جووون چه ممه هایی بود خوردم دیدم داره خیلی حال میکنه رکم نشستم جلوش کوسشم ا
ز رو شلوار چسبانش کردم دهنم دیدم خوشش اومد ارکم شلوارشم در اوردم کوسشو چن دقیقه لیس زدم کیرمو در آوردم گذاشتم خط کوسش فشار دهدم تو اخ اه میکرد من تلمبه میزدم اونم چشاشو بسته بود درش اوردم ریختم رو شکمش بعد زودی لباسامو پوشیدم اومدم کوچه دیدم کسی نیست رفتم خونه

نوشته: زیدی

Freitag, 12. Januar 2018

The first sex in your university

The first sex in your university

I hope you are fine Ali is 22 years old I already had a girlfriend, but I did not have sex in my lips. Hickley is big In general, the pious boy and Sakethem The subject of a year ago I met a good girl and a brunette at the university. My girlfriend was very funny Of course, there was a lot, and Provo was often annoyed In brief, we were friends for a while, and I remembered why I liked it and I liked it. How many months passed? Then, the general word was set tomorrow I'm really not up to that girl. I'm not going to be our daughter. I've not had a girl. I'm having a stressful night. (My former girlfriend, of course, got a smile from me, and I pressed my jaw. Tomorrow it was supposed to be at 8 o'clock in the morning, because the family all went to work in the morning and was empty at noon. I got a summary from behind the window. When I came, I just called this criminal film. I said, Do not look at the neighbors. Come on. Come up. You were my heart. He asked for a glass of water because it was really hot Then we talked and laughed at each other together I was talking about his family. I talked to him and he told me that I was having a boy. I told him that he was a son. I felt like I was kissing. I laughed and said what you were doing. I saw herself looking at me I put her hand to her face I do not know what sensation I was hugging and we ate her lips I had my hand in her hair and I squeezed her head I saw her on the side of my head. The look changed. When I got to her I saw that I was dead. I realized that the hermit was a thin and bumpy girl. His thumb was small, but he did not have a particular limb, but he was in good shape. I held his hand. I touched his leg with one hand. I screamed with one hand. He screamed. He said: "What are you doing?" I said, "I'm taking my room. I got into bed." I began to rub my chest and shirt blue I had a nice little boot tension. I opened it, it was a very round, pretty Remy was small but I said let's go? I looked at you, I laughed. You told me you let me open it. I got it done, I got in and I ate I was licking it around and the nocka went up a little too I played with my bell I gasped I saw I did not say I was bothered I said that now that he screamed up just tightened his eyes more I said that allen was touched I walked down the spray. I wanted to pull my pants down. I whispered. I refused. I slept. I washed my arm. I squeezed. I slid my arm around my legs. I let my leg shut. I guess I had a prisoner. I felt the warmth of my face and moisture. I was scrubbing my hand in the middle. I squeezed harder, I squeezed my hand with a sharp, sharp hand, I nodded myself, I saw with my hand. I got up a little longer. I took my hand. I did not resist in my pants. My hand was wet. My hands were rubbing. I was rubbing. I got drunk. I got drunk. I pulled my pants down I sat down in the middle of my legs. I wore a shirt. I saw a watery woman. I was black. But I had a topline and skin edges for the first time. I laid it on my face. I was not greedy. I was licking. Little by little, I lost my sense of longevity, I licked my hand. I slammed it down the hole. I smelled it I threw it and I ate it I tasted I was scratching I slammed my chin It I saw I was lying down I got up then I opened it I saw I was licking I saw I was frying I said my chucklut did not talk I did not speak I just got it I saw my chutz, I was a little hole, I was screaming, I was licking and I was crazy, I would squeeze my head. I was clinging to my knees. I was strangled. I suffocated. I shook it. I was trembling. It was just three minutes. This was the state. I was spraying. I squeezed. When I sprayed, my pain was painless. I did not say anything. Just a few words. I dreamed I saw I said Where I saw I went down I walked down I started licking I started licking I started licking I was lying in your mouth I was lying in your mouth I was lying in your mouth I was lying in your mouth I was falling in your mouth I was wearing it I said I was dancing and ate I was late I was satisfied I was rubbing myself and he was doing it was great. His senses came after water. I did not tell him. I said he was eating. I saw he had a bad word backward you empty mouth stopped after I go into the bathroom spit In short, that was the first sex of the guy Then again, we had sex with us

Author: EROOR

اولین سکس تو دانشگاه


اولین سکس تو دانشگاه

سلام امیدوارم خوب باشید
علی هستم و22سالمه 
قبلا دوست دختر داشتم اما سکس نبود در حد لب و..
هیکلی هستم و درشت 
در کل پسر معدب و ساکتیم
موضوع مال یک سال پیش 
با یه دختر خوب و سبزه تو دانشگاه آشنا شدم دختر خیلی بامزه ای بود
البته لاتی بود و پروو بیشتر موقع ها اذیتم میکرد
خلاصه تو دانشگاه بعد مدتی باهم دوست شدیم البته یادم نی چجوری مخش زدم و اونم خوشش اومد 
چند ماهی گذشت بعد کلی حرف قرار شد فردا بیاد خونمون

منم که واقعا تا اون موقع دختری نیومده یود خونمون و دست به دختری نزده بودم یه شب پر استرس گذروندم(البته دوست دختر قبلیم لب میگرفت ازم و یبار هم سینش فشار دادم)
فردا قرار بود ساعت 8 صبح بیاد چون خانواده همگی صبح سرکار میرفتن و تا ظهر خونه خالی بود
خلاصه از پشت پنجره دید میزدم کی میاد وقتی اومد عین این فیلمای جنایی زنگ زدم گفتم ببین همسایه ها نباشن در میزنم بیا بالا اومد تو منم حسابی قلبم تند تند میزد
یه لیوان آب خواست چون واقعا هوا گرم بود 
بعد کلی حرف زدن و خندیدن کنار هم رو مبل بودیم که 
راجب خانوادش بحث افتاد حرف زدیم بغض کرد و منم یهویی بغلش کردم به جرعت میگم پسر خیلی احساسیم یهو لباش بوسیدم خندید و گفت چیکار میکنی دیوونه گفتم ببخشید یهویی شد
دیدم خودش نگاه بهم کرد لبش گذاشت رو لبام نمیدونید چه حسی بود بغلم کرد و لبای همو میخوردیم دستم تو موهاش میبردم و سرش یواش فشار میدادم سمت لبام کم کم دیدم حالت نگاهش تغییر کرد وقتی ولش کردم دیدم بیحال افتاده فهمیدم حشری شده دختر لاغر و استخونی بود سینهاش هم کوچیک کلا اندام خاصی نداشت ولی خوش فرم بودش بغلش کردم پاهاش با یه دستم کمرش با یه دستم بلند کردم یهو یه جیغ زد گفت دیوونه چیکار میکنی گفتم دارم میبرمت اتاق بردمش رو تخت افتادمش روش شروع کردم خوردن لباش سینهاش مالیدم و پیراهن آبی خوشگلش دراوردم یه سوتین کوچیک تنش بود بازش کردم سینهای خیلی گرد و خوش فرمی داشت اما کوچیک بود گفتم اجازه هستش? یه نگاه بهم کرد خندید زد تو سرم گفت تو که بازش کردی اجازه میگیری?? سینش کردم تو دهنم و خوردم لیس میزدم دورش و نوکش کم کم بالا اومد با زبونم باهاش بازی کردم یواش گاز گرفتم دیدم چیزی نمیگه وجدانن یه گاز گرفتم گفتم الان که جیغش بره بالا فقط چشماش محکمتر بست دیگه گفتم اللن لمس شده 
رفتم پایین پاش خواستم شلوارش بکشم پایین نذاشت هرچی اصرار کردم نذاشت خوابیدم بغلش لباش خوردم و سینش فشار دادم دستم بردم وسط پاهاش به پهلو خوابیده بود تا گذاشتم پاهاش بست انگاری دستم زندانی کرده بود گرمای کسش و رطوبتش حس میکردم دستم وسط پاش میکشیدم و اونم پاهاش محکمتر فشار میداد با بغل دستم تند تند کسش میمالیدم و اونم خودش تکون میداد با دستم دیدم دیگه بلند بلند اه میکشه دستم بردم تو شلوارش دیگه هیچ مقاومتی نکرد دستم خود به کسش حسابی خیس بود و داغ همون حرکا براش مالیدم بلند بلند اه میکشید دیگه پاشدم شلوارش کشیدم پایین
وسط پاهاش نشستم شرت کشیدم پایین یه کس پر آب دیدم یخوره سیاه بود اما توپولی و لبه های پوستی داشت برای اولین بار لبام گذاشتم رو کسش طمع خواصی نداشت لیس زدم کم کم ازون حس چندش بودن کم شد و لیس میزدم حسابی براش زبونم بردم پایینتر سوراخ کسش یواش کردم توش اه کشید و ابش مزه مزه کردم شور بود سوراخش میک زدم زبونم رو چوچولش کشیدم دیدم یخورده کمر داد بالا بعد کسش باز کردم اون قسمت لیس زدم دیدم سرخ شده گفتم چوچولت یه سری تکون داد حرف نمیزد فقط اه یواش میکشید منم که چوچولش دیدم یه سوراخ کوچیک بود زبونم میکردم توش و لیس میزدم دیگه دیوونه شده بود سرم فشار میداد میگفت بخور بخورش جوننن پاهاش یهو به دو طرف سرم فشار داد داشتم خفه میشدم کمرش داد بالا تمام تنش لرزید تا سه دقیقه همین حالت بودم سرم لای پاش بود و پاش فشار میداد وقتی پاش باز کردم گیجگاهم درد گرفت بی حال افتادمنم چیزی نگفتم چند دقیقع ای بغلش خوابیدم دیدم پاشد گفتم کجا دیدم رفت پایین پام شرتم کشید پایین شروع کرد با کیرم ور رفتن لیس زد میکرد تو دهنش شق شد تا ته میکرد تو دهنش انگاری میخواست جبران کنه منم براش اه میکشیدم میگفت جون عزیزم میخورد و میمالید بعد من دیر ارضا میشم کیرم خودم مالیدم و اون تخمام میخورد عالی بودش حسش بعد آبم داشت میومد بهش نگفتم گفتم بخورشش خورد آبم تو دهنش خالی کردم دیدم حالش داره بد میشه وایساد بعد گفتم برو دستشویی تف کن 

خلاصه که اولین سکس جفتمون بود 
بعد هم بازم باهام سکس داشتیم

نویسنده:EROOR

اولین سکس من در سینما

اولین سکس من درسینما

سلام من اسمم میلاده 25 سالمه این داستان واقعیه و بر میگرده به 5 سال پیش یعنی زمانی که20سالم بود زیاد تعریف از خودم نمیکنم یه پسر خوشتیپی وخوش استلیم حالا زیادم نه اما کلا خوبم راستی این اولین داستان منه خوب جریان از اونجایی شرو میشه که من یه رفیقی داشتم بنام ارسلان که دوست دختری داشت بنام مریم یه روز که ارسلان بین چند نفر از دوستام نشسته بود از دختری گفت که بد جور تو کفشه که از دوستام میخاست کمکش کنن این دوست دخترشو بتونه بکنه این جور که من متوجه شدم مریم پرده نداشت و دمبال این بود پردشو بدوزه و قرارشده بود ارسلان ببرتش پیش دکتر که یکی از دوستای خودش بود پردشو بدوزه براش اما غافل ازاین که همه ی اینا نقشست من وقتی جریانو فهمیدم دلم سوخت 
خدایش اولش فکر سکسم نمیکردک خلاصه گوشی ارسلانو ازش گرفتم زنگ بزنم وشماررو برداشم از گوشیس وعصرش با مریم تماس گرفتم خودمو معرفی نکرم اما التماسش کردم بیاد یکی از پارکای شهرمو با هاش بحرفم اول قبول نکر بعدش که قبول کرد اومدش وبعد از نیم ساعتی الافی توی پارکی دیدم یه دختره ی خوشکل وخوش اندام اومد واقا عجب سیته ای داشت سایز85وکون نسبتا بزرگ بعد از سلام وعلیک واشنایی ومعرفی تمام جریانو تو ضیح دادم براش ازم خیلی تشکر کرد که از این اتفاق شوم نجاتش دادم البته یه 1دقیقه ای هم گریه کرد بعد از همه ی حرفا گفتم گوشیت دوسیم کارته گفت اره گفتم ارسلان شماره دوتاشو دار گفت نه گفتم اون سیم کارتت که شمارشو داره بهم بده وازش گرفتم وشکوندم وبعدش بهش گفتم بروودرانتخاب دوست پسرت دقت کن خدافظی کردم و رفتم یه خورده که دورشدم برگشتم نگاه کردم دیدم اه پشت سرم داره میاد برگشتم گفتم جونم چیزی میخای گفتش اگه الان بگی به پات میوفتم اما قبول کن باهات باشم چمیدونم کفت ازقیافت صداقتت ومردونگیت خوشم اومده خلاصه منم که بدم نیومده بود قبول کردم دعوتش کردم بریم سینما اونم قبول کردو اومدش رفتیم سینمایی بنام پرسیا خلاصه رفتم داخلو فیلم شروع شد رپی اون صدلی عایی که نشته بودیم تا 5 تاصندلی از چپو راستمون کسی نبوپشت سرمونم کسی نبو اما جولمون یه ردیف کامل پر رود البته سینما شلوغم نبود خلاصه هم زمان مه فیلم میدیدم درمورد هم باهمدیگه حرفزدیم تاجایی که ازش خاستم بهم لب بده البته میترسید اما رازیش کردم گفتم تولین تجربه ی سکسم بود شروع کردم لباشو خوردن چقدر شیرن بود دوست داشتم قورتش بدم یواش یواش وبا احطیات که کسی نبینه دست روی رونش کشیدم دیدم مقاومتی نمیکنه اروم دستمو روی شکمش کشیدم دیدم دوباره مقاومتی نمیکه اروم اروم دستمو بردم توی شلوارش دیدم دستم داخل نمیره دکمهی شلوارش خیلی محکم بود اخه شلوار لی تنش بود یکم فشار دادم دیدم خودش دکمرو باز کرد دستم به شرتش خورد تمام بدنم لرزید اخه اولین بارم بود دستمو بردم توشرتش دیدم خیسه خیسهاروم انگشتمو کردم توی کسش یهویی دیدم شل شد ویه اه کچولو کشی یکمی دستمو تکون دادم شروع کرده به اه. اه کشیدن دیدم بشتر ادامه بدم زایع هستش بهش گفتم من دست شویی دارم بریم دست شویی وبرگردیم اومدیم دستشویی دیدم دستشویی زنانه ومردانه بافاصله ی متوسط ازم هم جدا دوتا مردانه ودوتا زنانه پاییدم دیدم نه کسی توی دست شویی هاس نه کسی هست که ببینه مارو 
با هم رفتیم توی دست شویی زنانه که اگرم کسی اومد شکک نکهوطرف دست شویی زنانه هم کسینمیاد خلاصه رفتیم تودست شویی درو بستیموهمدیکرو محکم بغل کردیم واقا عجب سینه هایی داشت دل تودلم نبود سینه اشو ببینم مناتوشو باز کردم یه تی شرت قرمز تنش بود تی شرتشو زدم بالا یه سوتین سفید گل گلی تنش بود سینه هاشو از سوتین که دراوردم باورم نمیشد بانوک قهوای یه بزرگش تاچشم بهش خور مثل ادمای حریص خوردمش ومکش میزدم اونم شروکرد به نفس تفس زدن اروم میگفت میلاد بخورش عزیزم بخورش حدود 2دقیقه ای سینه هاشو خردم بعدش اروم دکمهی شلوارشو باز کردم شلوارشو کشیدم پایین دیدم یه شرت زرد که گلای قرمز وسبز داره روی شرتشه وشرتشم کلی خیس شده اروم شرتشو کشیدم پایی وانگشتمو کردم توی کسش وشرو کردم سینه هاشو مجدد خوردن وانگشتموبالا پایین کردن دیدم داره اه ونالت میکنه مه یعویی گفت میلا کشتیم زود باش بکن وگرنه داد میزنم بعد برگشدوتا دستشو زد به دیوار کونشو داد سمت من منم ازپشت اروم کیرمو کردم تومسش واااااااای چقدر توش گرم بود حال عجیبی داشتم اخه تجربه اولم بود وباورم نمیشد شروع کردم به تلمبه زدن ومریمم هی باصدای اروم میگفت بکن بکن میلاد عزیزم اوووووف چه کیری بکنم کیرتو دوست دارم یهو دیدم بین این حرفاشبدنش توی دستام لرزید وشل شد وگفت میلادشدم همین گفت شدم منم داشتم ارضا میشدم اما کسش این قدر گرم بود که نتونستم جولو خودمو بگیرم وکل ابمو ریختم توی کسش وای چه حالی میداد دلم نمیخاست کیرمو دربیارم ازکسش یکم از دستم ناراحت شد که چرا ابمو ریختم توی کسش اما بعدش
خودش گفت اچکالی نداره قرص میخورم بعدش چون دست شوییه زنونه بو اول اون رفت بیرون چک کرد کسی نیست زنگ زد منم رفتم بیرون از اون روز تا حالا5 سال میگذره ومن هنوز با مریم دوستم وسکس های زیادی داشتن .

اولین سکسم با داداشم

اولین سکسم با داداشم من الان20 سالمه.اولین سکسم وبا داداشم تجربه کردم.4سال پیش بود. اون موقع من 16سالم بود و داداش شهرامم 22. چون من از اول...